اصلا حوصله ندارم بخوام راجع بشون یه پست بنویسم ولی این باید اینجا ثبت شه تا روزیکه بهش نیاز داشتم برگردم بخونم و الکی واسه چیزای مذخرف حرص نزنم.

یچیز جدیدی که کشف کردم من حتی تو پستامم توانایی ابراز وجود خود واقعیم رو ندارم.

گاهی واقعا کلافه میشم و میزنم به سیم آخر واسه رفتاراشون. گاهی انقدر ناراحت میشم که روحم درد میگیره از اینکه هردوشون دارن اذیت میشن. ولی این دوتا واقعا بدون همم نمیتونن.

باید سریعا درسمو تموم کنم برم از اینجا. این شرایطو دوس ندارم. اگه من نباشم به هم نیاز پیدا میکنن و مجبورن به هم رو بندازن. ولی تا وقتی من هستم و میتونم یسری از مسئولیت هاشونو به دوش بکشم هر روز و هر روز از هم دورتر میشن.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

teter Matthew غار تنهایی من به اندیشان Joel Rakisha آسانسور هیدرولیکی | بالابر هیدرولیکی | جک هیدرولیکی