اکثر اوقات وقتی تصمیم میگیرم به نوشتن خودمم نمیدونم راجع به چی میخوام بنویسم،
یعنی یه جرقه ای میاد تو ذهنم، یا یه حس سنگینی میاد رو قلبم و حس میکنم خب الان وقت نوشتنه که مغز و وجودم از آشفتگی دراد و به آرامش برسم، ولی وقتی میرسم به آخر متن میبینم چی میخواستم بنویسم و چی نوشتم.
من قبلا هم وبلاگ داشتم، ولی انگار وقتی تو دنیای وبلاگ نویسی واقعی باشی دیگه نمیتونی خودِ واقعیتو بنویسی.
یه مشت آدم پر از کلیشه ی به ظاهر مقدس جمع شدیم دور هم و همش دنبال پیدا کردن و گوشزد کردن یسری اشتباهیم.
بابا چون تو جور دیگه ای فکر میکنی دلیل نمیشه که بقیه آدما دارن اشتباه فکر میکنن.
الان من واقعا با همه ی وجودم مینویسم، از ریز به ریز و جز به جز خاطراتم مینویسم،
اینجا خود واقعیمم پس ناراحت نشین اگه یه چیز مذخرف میگین و جوابتونو نمیدم،
واقعیتش من هیچوقت اعصاب بحث کردن یا فهموندن چیزی به یکی دیگه رو ندارم،
اگه از نظر کسی خوشم نیاد اصلا خودمو زحمت نمیدم که بش بفهمونم، ولی به این معنی نیست که صورت مساله رو پاک کنم،
من قبلا یه پست راجع بهش داشتم، هرچیزی که بتونه برام سازنده باشه تفسیرش میکنم، ولی واقعیتش خیلی موضوع باید از نظرم مهم باشه که حوصله ی اظهار نظر راجع بش رو داشته باشم.
هممون باید همین باشیم،
دنیا پر از آدمایی که تورو وادار میکنن به حرف زدن که فقط ثابت کنن حرف خودشون حقه.
من بشخصه یکی از علایقم بحث کردنه، ولی نه با آدمی که میخواد بره پای منبر و در نهایت خودشو بشونه رو تخت پیروزی.
با آدمی بحث میکنم که بعضی جاها چاله چوله های مغزشو قبول داشته باشه.
با آدمی که فک میکنه مغزش چاله چوله نداره حتی حرف زدنم اشتباهه.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

در ابهام زیبایی و سلامتی پلّکان بهار گیفت مکس فروشگاه تخصصی فروش گیفت کارت قانونی | پلی استیشن | استیم | ایتیونز بلاگ Heather اقليم شناسي دربرنامه ريزي محيطي خدمات پیچ و روپلاک ساختمان تبریز 09106315037 ثبت شرکت